انتشارات بهار دلها

نام کتاب : روشنی مهتاب 46 - اثبات شهادت حضرت زهرا (س)
پدید آورنده : دکتر مهدي خداميان آراني
شابک :
قیمت به ریال : 960000
نوبت چاپ : 5
تاریخ انتشار : 1396/8/16
قطع کتاب : رقعی
زبان : فارسی
گروه سنی : بزرگسال
تیراژ :
تاریخ اولین چاپ :

نکته: برای کسب اطلاعات بیشتر از این محصول بر روی قسمت دانلود کلیک و بخشی هایی از این کتاب را بصورت pdf دریافت نماییید

یک شب دوستی از من پرسید: بهترین سرمایه ای که خدا به تو داده است چیست؟ و من گفتم: عشق فاطمه علیها السلام بهترین سرمایه من است, خدا هرچه را از من می خواهد بگیرد, اما این عشق را هرگز از من نگیرد.پس از مدتی متوجه شدم بعضی از افراد درباره شهادت فاطمه علیها السلام سوال هایی را مطرح کرده اند تا شهادت آن حضرت را انکار کنند. شما می توانید با خواندن کتاب «روشنی مهتاب» به مظلومیت حضرت فاطمه علیها السلام پی ببرید و آگاه شوید که چگونه او را به شهادت رساندند. این کتاب جلد 46 ام از مجموعه آثار نویسنده است.

برخی از عناوین کتاب عبارتند از:

سلام بر سوال های بزرگ

دین را با آتش حفظ می کنم

چرا یقه آن بی حیا را نمی گیری!

نمی گذارم کفر و بت پرستی برگردد

مدال غیرت عربی را به چه کسی بدهم؟

انتخاب اسم فقط با هماهنگی حکومت

امروز در خانه خود را می بندم

تابوتی برای دل مهتاب

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

آقای سنّی تو به گونه ای سخن گفتی که من خیال کنم اگر ماجرای شهادت فاطمه علیها السلام را قبول کنم, باید قبول کنم که مولایم علی علیه السلام بی غیرت بوده است! هدف تو این است. تو می دانی که یک شیعه هرگز قبول نمی کند مولایش بی غیرت باشد. این را تو خوب می دانی. تو می خواهی کاری کنی که من به ناچار بگویم ماجرای هجوم به خانه فاطمه دروغ است! تو می گویی اگر من این ماجرا را حقیقت بدانم, باید قبول کنم که مولای من بی غیرت بوده است! اکنون من از تو سوال مهمی دارم:چه کسی گفته که علی علیه السلام اعتراض نکرد؟ مثل اینکه تو تاریخ را نخوانده ای؟ من نمی گویم تو می خواهی تاریخ را پنهان کنی, آری! تو مطالعات تاریخی زیادی نداری!

گویا چاره ای نیست, خود من باید برای تو ماجرا را تعریف کنم: وقتی عمر و همراهان او وارد خانه علی شدند, صدای فاطمه بلند شد:« بابا! یا رسول الله ! ببین با دخترت چه می کنند».38 اینجا بود که علی علیه السلام به سوی عمر رفت, گریبان او را گرفت, عمر می خواست فرار کند, علی علیه السلام او را محکم به زمین زد, مشتی به بینی و گردن او کوبید.هیچ کس جرأت نداشت برای نجات عمر جلو بیاید, همه ترسیده بودند. عده ای فکر کردند که علی علیه السلام عمر را خواهد کشت و خون او را خواهد ریخت. بعد از لحظاتی علی علیه السلام عمر را رها کرد و گفت:« ای عمر! پیامبر از من پیمان گرفت که در چنین روزی صبر کنم. اگر وصیت پیامبر نبود هرگز تو را رها نمی کردم». آقای سنّی آیا می دانی اگر صبر مولایم علی علیه السلام نبود از اسلام هم چیزی نمی ماند؟ کشور روم که در زمان پیامبر به جنگ اسلام آمده بود, منتظر بود در مدینه جنگ داخلی روی دهد و آن وقت به مدینه حمله کند. اگر علی شمشیر می کشید و با مخالفان جنگ می کرد, چه غوغایی بر پا می شد!

آقای سنی بی غیرت آن کسی است که پیش چشم او به ناموسش جسارت کردند و او هیچ اعتراضی نکرد! من درباره عثمان سخن می گویم. آیا خبر داری که ماجرای هجوم به خانه او چگونه بود؟عثمان به عنوان خلیفه سوم در مدینه حکومت می کرد. او بنی امیه را همه کاره حکومت خود قرار داده بود و مردم از اینکه بنی امیه بیت المال را حیف و میل می کردند, از عثمان ناراضی بودند. به مردم مصر بیش از همه ظلم و ستم می شد و در ماه شوال سال 35 هجری به سوی مدینه آمدند.و خانه عثمان را محاصره کردند. علی علیه السلام برای دفاع از عثمان, حسن و حسین علیهما السلام را به خانه عثمان فرستاد که نگذارند آسیبی به عثمان برسد. جالب این است که خود بنی امیه که طراح اصلی این ماجرا بودند, می خواستند با حذف عثمان به اهداف جدید خود برسند. مروان مشاور عثمان به او گفت:از کسانی که برای دفاع او آمده اند بخواهد تا خانه او را ترک کنند. عثمان گفت: « من همه شما را سوگند می دهم تا خانه مرا ترک کنید و به خانه های خود بروید...

آقای سنی! من این مطلب را از یکی از علمای اهل سنت نقل می کنم. حتما نام استاد ابن کثیر را شنیده ای. او در کتاب خود این مطلب را نقل کرده است: ؟«عده ای از مسلمانان بر ضد عثمان شورش کرده بودند, یکی از آنها به نام سودان, وارد خانه عثمان شد و به سوی عثمان رفت. در این هنگام همسر عثمان جلو امد تا از شوهر خود دفاع کند. همسر عثمان خود را روی عثمان انداخت تا شاید اینگونه شوهرش را نجات بدهد. سودان شمشیر کشید, شمشیر آمد و انگشتان زن عثمان را قطع کرد.»46 چرا عثمان بلند نشد, یقه سودان را بگیرد و او را بر زمین بزند؟ چرا به آن بی حیا اعتراض نکرد؟ چرا عثمان از همسر خود دفاع ننمود؟ این را در اصطلاح ما, مظلومیت نمی گویند, بلکه بی غیرتی و نامردی می نامند. آقای سنی چه جوابی داری؟ حتما می گویی : عثمان در آن لحظه تنها شده بود, هیچ یار و یاوری نداشت, عثمان بی غیرت نبود,مظلوم واقع شده بود! صبر عثمان نشانه بی غیرتی او نبود. خب من هم همان جواب را ( درباره علی علیه السلام ) به تو می دهم.

(کتاب روشنی مهتاب /چرا یقه آن بی حیا را نمی گیری! /صفحه 57 تا 63 )

 

www.baharnashr.ir