نکته: برای کسب اطلاعات بیشتر از این محصول بر روی قسمت دانلود کلیک و بخشی هایی از این کتاب را بصورت pdf دریافت نماییید
می وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله دنیا را وداع گفتند, یک بار دیگر مردم مدینه عهد و پیمان خود را شکستند و مظلومیت دختر پیامبر صلی الله علیه و اله را رقم زدند; اما حضرت فاطمه علیها السلام حماسه ای به بلندای تاریخ آزادی و شرافت آفرید.
کتاب «فریاد مهتاب», فریاد مظلومیت حضرت فاطمه است و شما می توانید از حوادثی که بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله روی داد, باخبر شوید.این کتاب جلد 17 ام از آثار دکتر مهدی خدامیان است و به صورت یک داستان دنبال می شود که توسط نویسنده روایت می شود.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
همه منتظر هستند تا ببینند عباس چه می گوید؟آیا او برای رسیدن به ریاست و حکومت دست از یاری حق بر خواهد داشت؟ اکنون عمر چنین می گوید:« ای عباس, ما نمی خواهیم در میان مسلمانان اختلاف بیفتد, ما نمی خواهیم کسی تو را به عنوان شخص تفرقه انگیز بشناسد».
لحظه ی سرنوشت سازی است, آیا عباس سخن آنها را قبول خواهد کرد؟ در این شب ها هواداران خلیفه اصلا خواب نداشته اند, آنها به خانه خیلی از بزرگان شهر رفته اند و آنها را با وعده پول و حکومت خریده اند.آیا امشب هم انها خواهند توانست این معامله را انجام دهند و ایمان و مردانگی عباس را بخرند و به او حکومت و ریاست بدهند؟همه سکوت کرده اند,به راستی عباس چه خواهد گفت؟
اکنون عباس سخن می گوید: ای ابوبکر, اگر مردم جمع شدند و تو را انتخاب نمودند پس چگونه می گویی جانشین و خلیفه پیامبر هستی؟ پیامبر کی و کجا تو را جانشین خودش قرار داد؟ اگر مردم تو را انتخاب کردند آیا ما بنی هاشم از این مردم نبودیم, آیا ما حق رای دادن نداشتیم؟ شاید بگویی: « من به خاطر خویشاوندی با پیامبر به این مقام رسیدم», در این صورت به تو می گویم که ما از تو به پیامبر نزدیک تر هستیم, ولی اینکه می گویی بعد از خودت, خلافت را به من می دهی مگر این خلافت ارث پدر توست که به هرکس می خواهی می بخشی؟ اگر حق مسلمانان است چرا به دیگران می بخشی؟ اگر حق خودت است برای خودت نگه دار و اگر حق بنی هاشم است, ما تمام حق خود را می خواهیم و تنها به قسمتی از آن راضی نمی شویم.
سخنان عباس همه را ناامید می کند.خلیفه هیچ جوابی ندارد! آخر در مقابل این سخنان چه می تواند بگوید؟ برای همین , خلیفه همراه با دوستانش بدون خداحافظی از خانه بیرون می روند.
(کتاب فریاد مهتاب / صفحه 41 و 42 )