نکته: برای کسب اطلاعات بیشتر از این محصول بر روی قسمت دانلود کلیک و بخشی هایی از این کتاب را بصورت pdf دریافت نماییید
کتاب توصیه ها و هشدارهای تربیتی جلد چهارم از مجموعه ای پنج جلدی با عنوان توصیه ها و هشدار هاست که آقای حمید کمالی اردکانی با جستجو در کتب و آثار گوناگون استاد شهید مرتضی مطهری این کتاب را با نگرش تربیتی گردآوری کرده است .
برخی از عناوین این کتاب عبارتند از :
قرآن راه نما و چاه نما
معایب عشق
اهمیت دوست یابی
تعصب , سد راه شناخت
عشقی که از زن شروع می شود شکست می خورد
چگونه با غریزه برخرد کنیم ؟
مسئولیت ما نسبت به نماز خواندن خاندان خود
مدیریت حافظه
حق گرفتنی یا دادنی ؟
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
اسلام و منطق محبت
افرادی که به منطق اسلام آشنا و به آن وارد نیستند غافل اند که اسلام منطق محبت را در جای خود در حد اعلی به کار برده است. مسیحی ها منتشر کرده اند که دین مسیح دین محبت است ,دین نیکی کردن و گذشت است , چرا ؟می گویند چون حضرت مسیح گفته است که اگر کسی به یک طرف صورتت سیلی زد آن طرف دیگر راجلو بیاور , بگو به این طرف هم بزن ; اما دین اسلام دین خشونت است , دین سختگیری است , دین شمشیر است ,دینی است که به هیچ وجه گذشت و محبت در آن راه ندارد. مسیحی ها روی این مسئله خیلی تبلیغ کردند و مرتب تبلیغ می کنند .
این اشتباهی است بسیار بزرگ ,اسلام هم دین شمشیر است و هم دین محبت . هم دین خشونت است و هم دین نرمی .خشونت را در جای خود تجویز می کند و نرمی را در جای خود وعظمت و اهمیت اسلام به همین است .اگر اسلام این نمی بود یعنی اگر نمی گفت :" زور را با زور جواب بدهید منطق را با منطق جواب بدهید, درمورد محبت محبت کنید وحتی در جایی در مورد بدی هم محبت کنید آن وقت قبولش نداشتیم .
اسلام هرگز نمی گوید اگر یک قلدر به یک طرف صورتت سیلی زد , آن طرف دیگر را بیاور ,می گوید:( فمن اعتدی علیکم فاعتدو علیه بمثل ما اعتدی علیکم ) , آن که به شما تجاوز می کن به همان اندازه حق دارید تجاوز او را جواب بدهید.
اگر چنین نگفته بود درآن نقص بود . دین مسیح به همین دلیل یک دین غیرعملی از آب در آمدکه اتباع آن خونخوارتر از همه مردم دنیا از آب درآمدند . همان هایی که روزی علیه اسلام تبلیغ می کردند و انجیل را به دست می گرفتند که این کتاب , کتاب محبت است امروز می بینیم هر روز ده ها تن محبت روی ویتنام می ریزند!
( کتاب توصیه ها و هشدارهای تربیتی در آثار شهید مطهری / صفحه 62 و 63 )