• شنبه 1403/9/17  

اطلاعات کتاب

کتب انتشارات بهاردلها

نـــوشـت افـــزار بـــهـارك

تازه های نشر

نعمت عاشورا (شناخت آموزه ها و الگو های عاشورا ) حجت الاسلام ابوالفضل هادي منش

نعمت عاشورا (شناخت آموزه ها و الگو های عاشورا )
پدید آورنده : حجت الاسلام ابوالفضل هادي منش
تعداد صفحات : 112
شابک : 9786006987248
قیمت به ریال : 500,000
نوبت چاپ : 4
تاریخ انتشار : 1392/7/28
قطع کتاب : رقعی
زبان : فارسی
گروه سنی : بزرگسال
تیراژ : 5000
تاریخ اولین چاپ : 92/7/20

عاشورا، چکیده‏ ى معارف شیعه است. عاشورا،

نکته: برای کسب اطلاعات بیشتر از این محصول بر روی قسمت دانلود کلیک و بخشی هایی از این کتاب را بصورت pdf دریافت نماییید

مقام معظم رهبری می فرمایند: یکی از بزرگترین نعمت ها , نعمت خاطره و یاد حسین بن علی علیه السلام یعنی نعمت مجالس عزا , نعمت محرم و نعمت عاشورا برای جامعه شیعی ماست.امام بزرگوار ما رحمة الله محرم را به عنوان ماهی که در آن خون بر شمشیر پیروز می شود, مطرح نمود و به برکت محرم , با همین تحلیل و منطق , خون را برشمشیر پیروز کرد. این یک نمونه از جلوه های نعمت ماه محرم و مجالس ذکر و یاد امام حسین علیه السلام است که شما دیدید. لذا مردم باید از این نعمت استفاده کنند.

کتاب نعمت عاشورا گزیده کتاب معارف عاشورا است و رهاوردی است در سه فصل برخاسته از سه نگاه به عاشورا .

فصل اول فلسفه عاشورا

فصل دوم آموزه های عاشورا

فصل سوم الگوهای عاشورا

دریافت هریک از این سه نگاه رهیافتی نو به درک بهتر عاشورا و تمسک به هر یک از این اصول , فرصتی را برای درنگی ژرف تر در شناخت عاشورا فراهم خواهد آورد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم :

پس از گذشت ساعتی از جنگ امام حسین علیه السلام در واپسین پیکار , هم چنان امیدوار به هدایت و بازگشت لشکریان سرکش و دنیاپرست کوفه , در برابر آنان ایستاد و با صدایی رسا فرمود : " ای مردم سخنم را بشنوید و در جنگ با من شتاب مکنید تا شما را پندی دهم که پند دادن شما حقی بر گردن من است . اگر آن را پذیرفتید نیک ورز خواهید شد و اگر نپذیرفتید و انصاف ندادید پس مهلتم نیز ندهید و هرچه خواستید بکنید که یار من آن خدایی است که این کتاب را نازل کرده و دوست دار شایستگان است. "امام شروع به پند دادن لشکریان سرکش کوفه کرد و حتی برخی از آنان را به اسم صدا زد و فرمود : ای شبث بن ربعی! ای حجار بن ابجر! ای قیس بن اشعث! و ای یزید بن حارث! مگر شما به من نامه ننوشتید که میوه ها رسیده و باغستان ها سرسبز شده و چاه ها پرآب گردیده است و تو نزد سپاه آماده خویش می آیی , بیا ؟

آنان با بی شرمی پاسخ دادند : نه ما ننوشتیم ! " امام آه سردی کشید و فرمود: " سبحان الله چرا به خدا سوگند نوشتید ؟" آنگاه فرمود : " ای مردم ! اگر مرا نمی خواهید , بگذارید از پیش شما به سرزمین خویش بازگردم."

لشکر پاسخ هر سخن امام را با سنگدلی و عدم توجه به جایگاه وارسته او می داد.

(کتابابوالفضل هادی منش / صفحه 92 )

دیدگاه شما
نام و نام خانوادگی
 
پست الکترونیکی
 
کد امنیتی
لطفا عبارت را در کادر مربوطه وارد نمایید

نظر شما