• شنبه 1403/9/3  

اطلاعات کتاب

کتب انتشارات بهاردلها

نـــوشـت افـــزار بـــهـارك

تازه های نشر

30روز 30پیام(باالهام از دعاهای روز ماه رمضان) حجت الاسلام ابوالفضل هادي منش

30روز 30پیام(باالهام از دعاهای روز ماه رمضان)
پدید آورنده : حجت الاسلام ابوالفضل هادي منش
تعداد صفحات : 104
شابک : 978-600-6987-11-8
قیمت به ریال : 400,000
نوبت چاپ : 8
تاریخ انتشار : 1392/3/29
قطع کتاب : رقعی
زبان : فارسی
گروه سنی : بزرگسال
تیراژ : 2000
تاریخ اولین چاپ :
خرید

نکته: برای کسب اطلاعات بیشتر از این محصول بر روی قسمت دانلود کلیک و بخشی هایی از این کتاب را بصورت pdf دریافت نماییید

درکتاب سی روز سی پیام دعاهای هر روز ماه رمضان آورده شده است . این ادعیه ای چنان پرمغز و ژرف اند که تامل در معانی آن فرصت زنده شدن دوباره را به روح و دل خسته روزه داران ماه ضیافت الهی می دهد. این کتاب سعی دارد با شرح و توضیحی هرچند اندک , به رمزگشائی پیام های ارزشمند دعاهای هر روز از ماه مبارک بپردازد تا بهانه ای باشد برای درنگی بیشتر . کتاب در سی قسمت تالیف شده است در ابتدای هر بخش دعای مخصوص آن روز با معنای آن و ذکر احادیثی درباره موضوع اصلی دعا     آورده شده به انضمام حکایات و داستان هایی از پیامبران وائمه ی اطهار علیهم السلام درباره آن موضوع.

برخی از عناوین عبارتند از :

یتیم نوازی و دستگیری از نیازمندان جامعه

رحمت و مهربانی پروردگار

عیب پوشی از دیگران

همنشینی با خوبان

شیطان

نماز

توبه

در بخشی از این کتاب می خوانیم :

غفلت کاری شقی

 بعد از قتل عثمان , خبر خلافت علی علیه السلام در سرتاسر بلاد اسلام پیچید و مردم جمع شدند تا با علی علیه السلام بیعت کنند. مردم دسته دسته از شهر ها و روستا های دور و نزدیک می آمدند و با او پیمان یاری و مودت می بستند. از جمله این شهرها یمن بود که عده ای به سرکردگی ابن ملجم مرادی خدمت حضرت رسیدند. حضرت به آنها فرمود : « شما از بزرگان و خواص یمن هستید. آیا اگر مشکلی برایم پیش آمد یاری ام می دهید ؟ آیا اگر گره کار با شمشیر باز شود دست به قبضه آن می برید ؟ »ابن ملجم به نمایندگی از اهل یمن پاسخ ایشان را اینگونه گفت: « ای امیر مومنان ! ما را با حرب ناف بریده اند و با پستان پیکان شیر داده اند و در میدان جنگ مرد پرورانیده اند. زخم شمشیر و نیزه برای ما زیبا تر از گلهای بهاری است. اطاعت تو را چون اطاعت پروردگار واجب می دانیم و به هر سو که فرمان دهی تو را نصرت می دهیم و پیروزمندانه باز می گردیم ...» حضرت آنها را مورد تفقد قرار داده و مقادیری خلعت گرانبها به رسم هدیه به انها عطا فرمود و به موطن خود بازگشتند .حضرت به این ملعون بسیار لطف فرموده بودند تا جایی که در تاریخ آمده است که حضرت مدتی در خانه خویش از وی پذیرایی کردند و او را هر روز بر سر سفره خود می نشاندند اما این خبیث ازل و ابد نمک را خورد و نمکدان را شکست ...

امام دست به محاسن خود که سفید شده بودند زدند و فرمودند : سوگند به خدا که این موی محاسن خضاب می شود با خون خود چرا که شقی ترین امت , قیام کرده است و شعری خواندند: « من حیات او را می خواهم در حالیکه او مرگ مرا می خواهد و بدان که جراحت تو از دوستت مرادی است » . ابن ملجم که در مجلس حاضر بود و این سخنان را می شنید با عجله خدمت حضرت رفت و عرضه داشت :« یا امیرالمومنین ! من حاضرم دستانم را از بدن جدا کنید و حتی اگر می خواهید , بفرمایید تا سر از بدنم جدا کنند اما این حرف ها را از شما نشنوم ». حضرت سری تکان دادند و فرمودند: به یاد بیاور سخن دایه ات را که زنی از جهود بود که به تو گفت : « ای برادر کشنده ناقه صالح ».

( کتاب سی روز سی پیام  / صفحه 24 و 25 )

دیدگاه شما
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیکی
کد امنیتی
لطفا عبارت را در کادر مربوطه وارد نمایید

نظر شما